2) در شرایطی که غربی ها علیه فعالیت های صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران تحریم های جدیدی را در شورای امنیت دنبال می کردند، احمد شهید «گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران» همگام با این تحریم ها، گزارش مغرضانه ای از نقض حقوق بشر در ایران را تقدیم سازمان ملل نمود. این گزارش همانند گزارش های قبلی دهه های 60 و 70 شمسی به مجمع عمومی سازمان ملل، قصد صدور قطعنامه علیه ایران را دنبال می کرد. بحث" قصاص" در جمهوری اسلامی ایران ترجیع بند تمامی اینگونه قطعنامه های نقض حقوق بشر در سی سال گذشته در ایران بوده است.
3) نوروز 91؛ فیلم " انتهای خیابان هشتم" به تهیه کنندگی جمال ساداتیان و کارگردانی علیرضا امینی اکران شد.« نیلوفر و بهرام( که شوهر یا نامزد اوست) در تلاشند تا برای رضایت اولیای دم مقتولی که برادر نیلوفر او را کشته است، 100 میلیون پول جمع کند. با تلاش های معمولی بیش از 35 میلیون جمع نمی شود. آنها سراغ آقای کشمیری می روند که برای پول دیه به خانواده مقتولین کمک کند. آقای کشمیری اول قول 50 میلیون را به آنها می دهد، امابعد که می فهمد پدر نیلوفر- که افسرده و ساکت، گوشه خانه افتاده است- زندانی سیاسی بوده منصرف می شود( این قسمت در ممیزی حذف شده است). قبل از آن، نیلوفر از رئیس پمپ بنزینی که رفیق بهرام(امیر) آنجا کار می کند 5 میلیون گرفته است. اما آقای رئیس ضمن دادن پول، پیشنهاد بی شرمانه ای روی میز می گذارد. از آن طرف ، موسی (رفیق بهرام) برای کمک همراه آنها می شود. او با دخترش زندگی می کند، با زن دیگری غیر از همسرش ارتباط دارد. در یک مزرعه پرورش اسب مشغول است و گاهی برای پول سراغ بوکس زیر زمینی می رود.روز آخر قبل از اجرای حکم، موسی به مسابقه بوکس می رود که اگر در آن آن ببازد 40 میلیون گیرش می آید. رفیق دیگرش در همان مزرعه اسب، پول جمع شده را از بهرام می گیرد تا در قمار چند برابرش کند. در همین حال، نیلوفر بدون اطلاع همسرش بهرام برای اجرای پیشنهاد( بی شرمانه ی) رئیس پمپ بنزین به خانه ای در خیابان هشتم می رود. دوست همیشه همراه نیلوفر، موضوع را تلفنی به بهرام می گوید و او برای انتقام سراغ امیر می رود و بعد از زد وخورد، در نهایت خود و پمپ بنزین رئیس را به آتش می کشد.»
4) 17 فروردین؛ برنامه تلویزیونی هفت سیمای جمهوری اسلامی ایران، تریبون خود را در اختیار کارگردان فیلم پیش گفته قرار می دهد. علیرضا امینی می گوید:«سال 89 كه در جشنواره اين فيلم قرار شد بيايد ما درست يك هفته يا سه چهار روز مانده به جشنواره، با يك ليست چهار صفحه اي بيست و چهار دقيقه اي سانسور مواجه شديم و اصلا شوكه شديم. شما ببينيد ما با چه فاجعه اي مواجه شديم. اينها همه اش مداركش هست و اين مسئله نه به آقاي سجاد پور ربط داشت نه به آقاي شمقدري. اينها دقيقا موافق فيلم بودند و قرار بود عيد سال 90 فيلم ما اكران بشود و تا اين لحظه يعني از جشنواره 89 تا عيد امسال اين دو نفر كمك كردند كه اين اصلاحيه ها به سه چهار دقيقه برسد. سه چهار دقيقه اي كه سكانس هايي بود كه من دوست داشتم. آقاي شمقدري و آقاي سجادپور دفاع مي كردند پس اينها كي اند كه دستور مي دهند؟ كه نمي گذارند فيلم اكران بشود. اين فشارها از بيرون آمده بود. از كلمه سوپر داخل پمپ بنزين مي گفتند بايد حذف بشود تا جايي كه نيلوفر مي گويد من مي خواهم بروم طبقه دوازدهم بهش مي گويد اين آسانسور تا طبقه نه بيشتر نمي رود باقيش را بايد پياده بروي اصلاحيه خورده. ما يك سال و نيم جنگيديم تا اين را رسانديم به سه دقيقه. كه باز آن هم ضربه زد. كه اكثرا به من مي گويند اين چه پايانيه؟ چرا پنجاه ميليون داده نشده؟ اينها همه تو اصلاحيه ها هست. و يك سال و نيم با روح و روان تمام عوامل بازي شد.»
5)27 فروردین ؛ سئوال خبرنگار همشهری از کارگردان فیلم انتهای خیابان هشتم: اگر موافق باشیدکمی در مورد پایان فیلم صحبت کنیم.
سئوال: این اصلاحیه از لحاظ زمانی چند دقیقه بود؟
سئوال: به غیر از حذف قسمت پایانی و این چند ثانیه در بخش دیگری هم به فیلم اصلاحیه خورد؟
سئوال: اصلاحیه اول که اشاره کردید حدود 30 دقیقه می شد، به چه صورت بود؟
سئوال: وقتی تصمیم به ساخت انتهای خیابان هشتم گرفتید نگران این موضوع نبودید که با مشکلاتی مانند آنچه در اکران داشتید، روبه رو شوید؟
فیلم انتهای خیابان هشتم روایت راه های تامین پول برای پرداخت دیه است! شخصیت های مثبت داستان برای تامین پول دیه و نجات برادر نیلوفر از قصاص به هر کاری دست می زنند. برگزاری مسابقه بوکس غیر قانونی( زیر زمینی!) قمار بازی برای چند برابر کردن پول و سرانجام تن دادن قهرمان زن فیلم به خود فروشی(!!!) این ها راه های پیشنهادی فیلمساز، جهت تامین پول برای جلوگیری از قصاص است!!!
انتهای خیابان هشتم فیلم متوسطی است که انشاالله تهیه کنندگان آن ناآگاهانه حکم قصاص را دستمایه ی اینگونه تولیدی قرار داده اند. فیلم چنان حکم قصاص را به نمایش می گذارد که گویی برای تامین دیه، چاره ای جز تن دادن به همه تخلفات و گناهان ممکن، وجود ندارد! متاسفانه این فیلم در مقابل دیدگان منفعلانه مدیران سینمایی کشور ساخته می شود و با حمایت آنان اکران می شود.
فیلمی که همسو با سیاست های گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران تولید شده است(!)، واقعیت تلخ مدیریت فرهنگی درکشور را بر ملا می سازد. رسانه ملی و روزنامه همشهری دو نهاد فرهنگی مرتبط با حاکمیت به جای آنکه کوتاهی مدیران سینمایی کشور را در عدم مدیریت در مسیر تولید اینگونه فیلم ها زیر سئوال ببرند، با کمال تاسف با پز اپوزسیونی! به افشای صحنه های ممیزی شده فیلم مذکور می پردازد! و برای اولین بار در تاریخ رسانه ملی، صحنه ممیزی شده ی شورای قانونی پروانه نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در سیمای جمهوری اسلامی ایران به نمایش می گذارد(!!!) و روزنامه کثیرالانتشار همشهری از 11 سئوال مطروحه از کارگردان فیلم، 6 سئوال خود را به نحوه ممیزی ارشاد به فیلم انتهای خیابان هشتم اختصاص می دهد!!
نگارنده اتفاق پیش گفته را یکی از تلخ ترین وقایع بوجود آمده در عرصه مدیریت فرهنگی کشور پس از انقلاب تلقی می کند و معتقد است که تکرار آن می تواند صدمات جبران ناپذیری را به پیکر نحیف فرهنگ کشور وارد نماید. برخورد قاطع نهادهای مسئول و حتی امنیتی با اینگونه رفتارهای نسنجیده مدیران فرهنگی شاید بتواند جلوی این هرج ومرج تاسف بار را بگیرد اما بنظر می رسد شلختگی مدیریت فرهنگی کشور آن چنان مشمئز کننده شده است که گویا بهتر آن باشد آیه شریفه استرجاع را برای چنین وضعیتی قرائت کرد!
*محمدحسین نیرومند
*محمدحسین نیرومند